پدرانه
سلام روشای بابا ساعت 10:52 در حالی که کنارت دراز کشیدم و هر کلمه که می نویسم تو صورتت نگاه میکنم و شما دست و پا میزنی و من لبخندی از سر شوق,چندروز پیش مامی میگفت جورابایی که براش خریده بودی اندازش شده!بابایی وقتی که خیلی خیلی کوچولو بودی وقتی که هنوز جنسیتت هم معلوم نبود تو نمایشگاه کیتکس یک جفت جوراب اسپرت برات گرفتم که خیلی دوسشون داشتم و الان میپوشی. این روزها خیلی ناز شدی و خوب دلبری میکنی,بابایی باورت نمیشه بدون شما نمیتونم بمونم گرمای خاصی به زندگیمون آوردی از مامی بپرس که چقدر زود برات دلتنگ میشم!دخترم تمام فکرم اینه که توانایی های خودمو ببرم بالا تا بتونم توانایی های شمارو بالا ببرم دوست دارم خیلی قوی باشی البته این قوی که میگم م...
نویسنده :
مامی و بابا
0:05