روشاروشا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 11 روز سن داره
مامی مینامامی مینا، تا این لحظه: 34 سال و 11 ماه و 20 روز سن داره

♥ عروسک قشنگ من♥

هواتو دارم هوامو داشته باش

سلام تمشک خوشمزه ی مامانی سلام نازگل مامان که مثل اسمت همیشه خوشرویی و خنده رو لبهات خونه کرده,دخترم از صبح دیروز که بابایی از خونه زده بیرون تا امروز صبح که دارم مینویسم من و شما تنها بودیم.شمام که از دیشب پا به پای من بیداری فقط وسطا چرت زدی که جمع کنی 2 ساعتم نمیشه!یه پنج شش باری خوابوندمت اما 2دقیقه نکشیده بیدار شدی وروجک.الانم داری دست و پا میزنی و با کوچکترین اشاره من غرق خنده میشی و انگار حالا حالاها قصد خواب نداری! دیشب اولین شبی بود که ما دوتایی تو خونه تنها بودیم.یه شبه مادر و دختری!دیشب فهمیدم که نه تنها دخترمی بلکه مونس تنهایی های منی,هم دخترمی هم دوستمی هم خواهرم! آره دخترم من و تو باید  مثل دوتا دوست مثل دوتا خواهر همی...
22 مرداد 1392

پدرانه

سلام دختر ناز بابایی سلام روشا خانوم بابایی راستشو بخوای من از بچگی انشاء خوب نمی نوشتم اما تو دلم خیلی حرفها برات دارم که نمی دونم چجوری بگم شاید اولشو مشکل دارم و وقتی شروع کنم دیگه خود به خود کلمه ها کنار هم بیان,البته حرفا انقدر زیادن که نمی دونم از کجا شروع کنم!خوب فکرای پدرانه ست دیگه چیکارش کنم! آدمیزاد تا پا پای خودش وانسته چجوری میخواد پای دیگران واسته؟این جمله برای من در یک کلمه معنی میشه اون هم احساس مسئولیت.  آخرین روزای ماه رمضونه خیلی باید خدارو شکر کنم به خاطر نعمتهای فراوانش که بهترین نعمتش به من در بهترین روز خدا تولد دختر نازم در عید مبعث در بهترین شرایطی که من داشتم و اصلا اذیت نشدم,اینا همه نشان از لطف خداو برک...
20 مرداد 1392

دخترم دوست دارم

سلام دختر کوچولوی ناز مامان الان که دارم می نویسم شما تو بغلم خوابیدی تند تند داری نفس میکشی,تازه شیر خوردی و دوباره خوابت برده.یه کلاه لبه چیندار بهت پوشوندم تا سرما نخوری آخه شب بردمت حموم و این روزام هوا کمی خنک شده. فقط اومدم بگم خیلی دوست دارم لذتی که دارم با دنیا عوضش نمیکنم. خدایااااااااااااااا شکرتتتتتتتت به خاطر اینهمه لطف   ساعت 5:10 صبح               92.5.19             
19 مرداد 1392

بدون عنوان

هیچ کودکی نگران وعده بعدی غذایش نیست؛ زیرا به مهربانی مادرش ایمان دارد؛ ای کاش من هم مثل او به خدایم ایمان داشتم ... ...
7 مرداد 1392

نازگلم 40روزگیت مبارک

سلام گل مامان  سلام روشای مامان دختر نازم الان که می نویسم بازم رو تخت کوچولوت خیلی آروم خوابیدی و منم برات تلاوت قرآن گذاشتم. روشایی امروز به سلامتی ٤٠ روزه شدی!باورم نمیشه روزا و شبها خیلی زود میگذرن و من این روزا در کنارتو غرق شادی و عشقم.دخترم یادته وقتی تو دلم بودی میگفتم بیا و منو به آرامش برسون؟منو به باور مادر شدن برسون؟یادت حرفایی که باهات می زدم؟حالا تو اومدی و من به آرزوهام رسیدم. دخترم وقتی که با چشمات نگام میکنی دلم میلرزه,گریم میگیره از این همه معصومیت و این همه پاکی....دخترم با هرلبخندی که رو لبهات میشینه نمیدونی چقدر خوشحال میشم,الهی که همیشه لبات خندون باشه الهی که هیچ وقت غم سراغ دلت نیاد.آمین &nb...
27 تير 1392

پدرانه

سلام دخملی ناز بابایی,بابایی فدات شه عزیز بابا,روشایی دل مامان بابارو خوب بردیا فقط زندگیمون شدی  تو,بیکار که میشیم  نه فیلمی ,نه اخباری ,نه اینترنتی ,فقط عشق است روشا خانم. بابایی بعضی وقتا میرم تو رویا ,بزرگیات ,خندیدنات ,بابابابا گفتنات ,خوشحالیات ,پیر شدنام ,موی سفید ,صورت چروک ,از پیشمون رفتنت ,تنها موندنمون ,دیدن خوشبختی تو ویه نفس راحت کشیدن  ....                                              &nb...
27 تير 1392

مادرانه

سلام دختر کوچولوی نازم سلام روشای مامان سلام روشنی بخش چشمای مامان دخترم الان که دارم برات می نویسم تو آروم خوابیدی,مثل فرشته ها....بعضی وقتا باورم نمیشه و با خودم میگم یعنی این کوچولوی پاک و معصوم مال ماست!؟باورم نمیشه تو تا 25 روز پیش تو دل من بودی و اونجا توی یه دنیای دیگه زندگی میکردی,اما اینا حقیقت داره تو اومدی و با اومدنت اسم مادر رو,روی من گذاشتی.الان من یه مادرم,مادری که تشنه ی محبت کردنه...چه حس غریب و زیباییست مادر شدن... دخترکم چقدر زود گذشت!!!خیلی دلم تنگ شده واسه روزایی که تو دلم بودی واسه روزایی که قلبامون با هم میتپید واسه روزایی که دلمو تکون می دادی واسه روزایی که سکسکه می کردی واسه روزایی که آروم تو دلم خواب بودی وا...
27 تير 1392